بیوگرافی هنرمندان و شناخت سبکهای موسیقی

IMPRESSIONS MUSIC CHANNEL

بیوگرافی هنرمندان و شناخت سبکهای موسیقی

IMPRESSIONS MUSIC CHANNEL

موسیقی روز دنیا

جهت دانلود قطعات موسیقی و ویدئو ها به کانال تلگرم IMPRESSIONS بپیوندید

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین نظرات
  • ۱۳ تیر ۹۵، ۲۰:۴۸ - کالاحراج
    لایک
نویسندگان

بیوگرافی کامل گروه Eloy




بیوگرافی Eloy

نام Eloy بر اساس کتاب ماشین زمان که توسط H.G.wells به نگارش در آمده ، گرفته شده است. wells در کتابش وضعیت انسان ها را در هشتصد هزار سال آینده توضیح می دهد.Eloy ، نژادی از انسان داستان اوست.نژادی که صلح جو است. Eloy داستان شروعی تازه را آغاز می کند به کمک مسافر زمان. در اواخر دهه ی60 ، گروه های راک آلمانی اکثراً شعرهایی از گروه های دیگر را می خواندند و به جای اینکه از ترانه ها و اشعار خودشان استفاده کنند کلام موسیقی خود را از گروه های دیگر به عاریت می گرفتند. بستن قرارداد با گروه های راک آلمانی توسط کمپانی های ضبط و پخش ، بسیار نادر بود. و گروه های راک آلمانی در کشور خودشان ، نسبت به سایر راک ها، جزء گروه های درجه دو به حساب می آمدند. در آن زمان گروه ها می بایست تلاش زیادی می کردند تا بتوانند فقط با آهنگ های خودشان کار کنند و به موفقیت برسند. شکل گیریEloy در واقع شروعی بود برای یک آینده ی نامعلوم و از این منظر با انسان داستان wells قابل قیاس است.
شروع کار از اوایل دهه ی 60 بود. الگوی آن ها گروه هایی چون shadows و خواننده های راک آمریکایی و بعد ها بیتلز بود. Frank Bornman که اولین پایه های شکل گیری گروه توسط او بنا شد، می گوید: من موزیسین های Eloy را خیلی شانسی پیدا کردم اما از همان ابتدای امر احساس می کردم که Eloy پروژه ای طولانی مدت خواهد بود.
گروه در 1969 شکل گرفت . آن ها در واقع یک گروه موسیقی مدرسه ای بودند که افتخارشان خواندن ترانه هایی ازBeatles،The moody bluseو who and creamبود.
آنها در 1970 اولین جایزه ی خود را در سری مسابقات (تازه کارها)دریافت می کنند و دو تا از آهنگ ها ی ساخت خودشان را برای یک آلبوم مستقل ضبط کردند که در آهنگ Daybreak و walk alone بودند.
در 1971 آن ها اولین LP خودشان را در استودیوی (ستاره های هامبورگ) ضبط وپخش کردند. آنها از همان ابتدای امر سعی می کردند که شیوه ی خاص خود را داشته باشند. این شیوه حاصل الگو برداری Eloy ازprogressive rock بود. البته مدتی طول کشید تا Eloy توانست هویت مستقل خود را پیدا کند. خواننده اصلی Eloy در آغاز (Erich schriever) بود. (man fred wieczork) گیتار و کیبورد می نواخت و به همراه(Frank Born man) سه تا از موزیسین های گروه تثبیت شدند که رهبری گروه به عهده ی (Frank Born man) بود.


در 1972 (Erich) گروه را ترک می کند. (Frank Born man) می گوید: او از لحاظ سطح کیفی کار بسیار بالا بود اما حاضر نبود برای حرفه ای شدن قدم های لازم را بردارد. او همچنین به هنگام پخش زنده مشکلاتی را برای ما بوجود می آورد. او به هیچ وجه سرگرم کننده نبود. زیادی خشک و منضبط بود و فاقد ایده های آینده نگرانه بود. در آن زمان من تنها گیتاریست گروه بودم. وقتی (Erich) یک شبه ما را رها کرد، در چند برنامه من جایگزین او شدم و گیتارزدن و خوانندگی را با هم انجام می دادم . در آن زمان ما تصمیم داشتیم که خواننده ی جدیدی پیدا کنیم اما در اوایل دهه ی 70 این کار آسانی نبود. اولین دو کنسرتی را که من در آنها خواندم ، خیلی بیش از قبل برایمان موفقیت آمیز بود و در نهایت گروه تصمیم گرفت که من باید به خواندن ادامه دهم.

در همین دوران بود که درامر گروه یعنی (Helmut Draht) توسط (Fritz Randov) جایگزین شد. آغاز هر کار گروهی ای با مشکلاتی همراه است و Eloy نیز از این قاعده مستثنی نبود. آن ها بر سر کنار آمدن با مسائل مشترک با هم مشکل داشتند. اما در زمان ضبط اولین آلبومشان توسط EmI یعنی (inside)همه ی افراد گروه، بر سرprogresive rock ماندن به توافق رسیدند.
در پاییز 1973 (inside) توسط EMI وارد بازار شد که حاصل آن اولین تورهای Eloy همراه با برنامه های انگلیسی مثل (Beggars opena) یا(Gast of eden) بود. آهنگ (Future city) جزء ده آهنگ برتر برخی ایستگاه های رادیویی آمریکا انتخاب می شود. در side-Bازآلبوم on the roadتک آهنگی به نام (Day break) وجود داشت که به محبوبیت خاصی دست یافت. در همین روزها بود که (wolf gang stcker)گروه را ترک کرد و(luitjen jan ssen)جایگزین او شد.
در 1974 ،Eloy آلبوم شناور را عرضه کرد. ضبط این آلبوم با ضبط آلبوم (به رنگین کمان پرواز کن) از گروه scorpion به طور همزمان صورت گرفت چرا که (Rudolf schenker) با (Fraank Born man) قرار گذاشته بود که تهیه کنندگی آلبومش را بر عهده گیرد.
(power and the passion) با گیتاریست دوم گروه (Detler sch ware) در سال 1975به بازار آمد و بالغ بر سی هزار نسخه از آن به فروش رسید. در 1975 گروه دچار مشکلاتی شد که عمدتاً به خاطر روش کار بود و این مشکلات منجر به جدایی گروه از هم شد. فرانک بورنمان در این خصوص می گوید: نوع موسیقی Eloy نیز در این فاجعه بی تاثیر نبود. من شخصاً می خواستم راهEloy را با آلبوم های موضوعی و مخلوطی از تنظیمات سمفونیک با ساختارها و فضا های راک ادامه دهم اما برخی اعضای گروه با این ایده موافقت نکردند. Eloy دچار بحران مالی شده بود. (man fred wieczork) عمدتاً به خاطر مشکلات مالی گروه را ترک کرد و به (jane)پیوست و این در حالی بود که ما با مدیر گروهمان (jay partridge) نیز مشکلات فراوانی داشتیم.
در 1975،فرانک تصمیم می گیرد تا گروه جدیدی جمع کند. او در شهر خانگی خویش موزیسین هایی پیدا می کند- به طور اتفاقی و بر حسب شانس- که با ایده های او موافق بودند و آینده ی Eloy را تضمین کردند. در این دوران، برای اولین بار ، خود تهیه کنندگی آلبوم ها را بر عهده می گیرد و این فرصت مناسبی بود تا او بتواند ایده های خود را پیاده کند(Klaus- peter mateid) بیسیت متشخص و خلاقی بود. طرز نواختن او به Eloy قدرت خاصی بخشیده بود. (jurgen Rosenthal) در کنار نواختن درامز، در نوشتن شعرهای سه آلبوم (Dawn- ocean-silent cries amd miguty) ، بورنمان را همراهی می کند. نحوه ی درام زدن او از ( neil peart – Bill Brufovd) الگو برداری شده بود. او لهجه ی خاصی به ریتم Eloy بخشیده بود. (Detlev she mid tchen) از گیتارزدن به سمت کیبورد کشیده شد و سعی کرد تا جای خالی (man fred) را کاملاً پر کند او واقعاً فوق العاده و بی نقص بود. این دو همراه جدید Eloy روح یکسانی داشتند. اکنونEloy به موفق ترین گروه راک آلمان تبدیل شده بود. موقعیت مالی آن ها نیز هر روز بهتر و بهتر می شد و آن ها هر کاری که می خواستند می توانستند بکنند.

1976 ، Dawn وارد بازار می شود و با فروش 150 هزار نسخه ای مواجه می شود. فرانک بورنمان در این خصوص می گوید: برای آلبومی مانند Dawn که از ارکستری کامل برخوردار بود امروزه خیلی بیش تر از گذشته می بایست زمان صرف کرد. انگیزه ی شعرهای Dawn ، اکثراً دنیایی بود که ما در آن زندگی می کردیم و من از تخیلات خود نیز برای سرودن اشعار بهره گرفتم تا توانستم آنچه حس می کنم را بگویم.شاهکار بی نظیر Eloy در 1977 تحت عنوان ocean وارد بازار شد و به فروش رویایی دویست هزار نسخه رسید و در رده بندی آلمان بالاتر از genesis-Queen قرار گرفت.آنها در 1978 یک آلبوم دوبل را پخش کردند که به خاطر برخی مشکلات تکنیکی نتوانسته بودند (live)را در تک آلبوم بگنجانند . به دنبال آن در 1979) (silent cries mighty Echesتولید می شود که فروش آن حتی از ocean نیز جلو می زند.اواخر دهه ی 70 باز هم سال های جدایی بود و از هم گسیختگی . اما این بار ، این جدایی به خاطر دلایل موسیقیایی نبود . آن روزها Eloy در اوج شهرت و محبوبیت به سر می برد.
شهرت برای (detlev sch mid tchen-jungen Rosenthal) حاصلی جز غرور نداشت. آنها برای تجربه دنیایی نو، گروه را ترک کردند و با هم آلبوم( غرور بر روی صخره ها) را در 1978 ضبط کردند. Eloy مجبور بود باز هم موزیسین هایی را گزینش کند. (jimmcgillveray ) یک درامر بسیار شناخته شده در آلمان بود و به عنوان یکی از بهترین افراد رشته ی خود شناخته می شد. (hanns Arkona, Hannes Folberth ) که دوستان بسیار خوبی بودند نیز به گروه پیوستند. آنها با هم در چند گروه کار کرده بودند و هر دو استعداد های زیادی داشتند.
در 1980 Eloy با ترکیبی جدید، (رنگ ها) را پخش می کند. در این روزها حفظ تعادل گروه واقعاً کار سختی بود. هر کسی می خواست گروه را به سمت افکار خود سوق دهد و همه می خواستند سبک و سیاق گروه را عوض کنند. بعضی افراد گروه تمایل داشتند که Eloy را به یک Hard rock تبدیل کنند.دهه ی 80 با یک آلبوم دو تایی شروع شد. در 1980 (planets ) به عنوان بخش نخست یک داستان علمی تخیلی پخش شد و در 1981 (time to turn ) به عنوان بخش دوم آن روانه ی بازار شد.
(performance ) در 1983 ضبط می شود و در کشورهای آلمانی زبان و انگلیسی به تور گذاشته می شود. اما بعد از (metno mania ) در 1984 باز هم Eloy منحل می شود. تا پاییز 1984 ایده ی آنها فقط کار کردن بود. هر کس می خواست کار خود را بکند و دیگر از روح مشترک میان اعضا خبری نبود. پایان قرارداد Eloy با EMI فرصتی بود تا گروه بتواند مدتی استراحت کند. در همین دوران بود که آن ها کنسرت هایی را تحت عنوان خداحافظیEloy در انگلیس برگذار کردند که همگی توسط BBC ضبط شدند. در یکی از این برنامه ها که در(مارکوی) معروف اجرا شد، (MARILLION ) و (fish ) نیز حضور داشتند که عکس هایی از Eloy و fish از این برنامه ها پخش شد بعد از استراحتی یک و نیم ساله، فرانک بورنمان به طور اتفاقی با (michel gerlach ) آشنا می شود. در آن زمان ، بورنمان، تهیه کنندگی یک گروه Heavy metalرا بر عهده داشت.
این دو تصمیم گرفتند Eloy را ادامه دهند. تکنولوژی مدرن این امکان را به آن ها می داد که انواع موسیقی را به طور کامل خلق کنند بدون اینکه صاحب ارکستری کامل باشند. این تکنولوژی مدرن شامل ماشین های درام و انواع میدی ها برای جایگزین کردن مدزیسین ها در زمان نواختن و ضبط آلبوم ها بود.
شرکت جدید spv ، در Ra 1988 را پخش می کند و این آلبوم به عنوان یک برنامه ی زنده ی تلویزیونی معرفی می شود.( Rarities ) در 1991 توسط EMI پخش می شود که شامل مجموعه ای از تک آهنگ ها و آهنگ های کمیاب بود و (Destinition ) نیز به دنبال آن در 1992 روانه بازار شد که (Klaus peter matzid ) در این آلبوم همکاری مجددی با Eloy به عنوان بیس نواز داشت.
این سال ها نیز برای Eloy سال های خوبی بود. آن ها غالباً در جدول رده بندی موقعیت خوبی داشتند و به ارقام خوبی از فروش نیز رسیده بودند و این بیانگر آن بود که Eloyهنوز هم مورد توجه است و این بی شک به خصوصیات منحصر به فردشان مربوط می شد. آن ها نامه های زیادی از طرفدارانشان در سراسر دنیا دریافت می کردند.
اعضایEloy طی سال های طولانی همکاری با هم ، هیچ گاه مشکلی با هم نداشتند و تنها برخی اوقات در مورد مسائل موسیقایی اختلاف نظرهایی داشتند. بنابراین جمع شدن دوباره ی آنها برای ضبط پروژه ی (charonicles) کار آسانی بود. نواختن آهنگ های قدیمی حس خوبی برای آنها به ارمغان می آورد و در تمرین ها،آنها کاملاً با هم هماهنگ بودند.
(charonicles) به عنوان کلکسیونی از بهترین ها با ضبط مجدد حاضر شد و در سال 1993 به بازار آمد. در 1994 ،کمپانی EMI مجموعه ای را تحت عنوان بهترین هایEloy که شامل عناوینی از روزهای آغازین Eloy (1975-1979) بود ،پخش کرد و در همان سال آنها (charonicles2 ) را ارائه کردند و به دنبال آن آلبومی با نام(امواج همواره بر می گردند) از Eloy منتشر شد که حاصل آن بازگشت دوباره و موفقیت آمیز آن ها بر روی صحنه بود. اولین باشگاه رسمی طرفدارانEloy در1995 تاسیس شد.
آلبوم (امواج همواره بر می گردند) طبق سنت های قدیمی Eloy ضبط شد و در واقع بازتاب احساسات اعضا به هنگام ضبط ( charonicles) بود.
Eloy سالگرد 25 سالگی خود را با (امواج همواره بر می گردند) جشن گرفت و در 9 آوریل 1995 آلبوم طلایی EMI رابه خاطر (ocean) از آن خود کردند.
اکنون فرانک بورنمان به عنوان یک تهیه کننده ،صاحب یک شرکت پخش است که با (warner-chappell) شراکت دارد. او اکنون همه ی توجه خود را به جوانان معطوف داشته و سعی می کند به آنها تضمین موفقیت بدهد
فهرست کامل آثار گروه Eloy:

1971 Eloy 
1973 Inside 
1978 Live 
1980 Colours 
1983 Performance 
1988 Ra
1992 Destination 
1994 The Tides Return Forever 
1996 The Best of Eloy, Volume 2 (The Prime 1976-1979)
2000 Power And The Passion 
2000 Floating
2003 Silent Cries and Mighty Echoes 
2003 Floating (Remastered Album)
2003 Ocean 
2003 The Best Of Eloy, Vol. 2 - The Prime 1976-1979 
2003 The Best Of Eloy, Vol. 1 - The Early Days 1972-1975 
2003 Power And The Passion (Remastered Album
2003 Metromania 
2003 Inside (Remastered Album)
2005 Planets 
2007 Time To Turn 
ELOY – VISIONARY 2009
مطالب بیشتر از این گروه در 
نهادن نام شعر یا ترانه بر کل آنچه در پیش روست ، نمی تواند صحیح باشد چرا که گاه شعر است ، گاه داستانی تغزلی و گاه هیچ نیست جز وصف حالی و تخیلی صرف . پس سروده ها می تواند انتخابی صحیحتر باشد چرا که همه این نوشته ها بدون جزء لاینفک خود که موسیقی خاص ایشان است نیمی از معنی خود را از دست خواهند داد . و از یاد نبریم که این نوشتار را کسانی به رشته تحریر درآورده اند که دستی بر ساز و دستی بر قلم ، با ذهنی خلاق در موسیقی و کلام ، آموخته ها ، تصورات و احساسات ژرف خود را تقسیم می کنند بین ساز و قلم تا مدد کنند ایشان یکدیگر را . در این هنر هرگاه موسیقی در بیان گنگ شود ، کلام جبرانش کرده و هرگاه کلام باز بماند موسیقی آغاز می شود . مضافا که تمامی این جریان مخاطب خاص خود را مورد خطاب قرار می دهد . آنها که از چارچوب موسیقی کلاسیک خسته شده و متون و اشعار کهن نیز پاسخگوی نیاز روزمره شان نیست و به همین دلیل شنیداری را بر می گزینند که هم نیاز موسیقایی ایشان را برآورده ساخته و هم بیانی موزون باشد برای غمها و شادیهای روزمره شان . پس انتظاری کمتر یا شاید هم بیشتر از این گونه آثار شاید در جای خود صحیح نباشد . 


معرفی و تاریخچه Eloy
Eloy کیست یا چیست یا کجاست کسی نمی داند به جز اچ.جی.ولز نویسنده کتاب ماشین زمان . در رمان وی که هشتصد هزار سال بعد را به تصویر می کشد انسان به دو نوع Eloy و Marlock بدل می شود که اولی با ظاهری آراسته بر روی زمین و دومی به شکل غیر انسانی در زیر زمین زندگی می کند . ولز دوره ای از ابهام را در شکل و شمایل و نوع خاص این دو نوع بشر آن زمان حکایت می کند . شاید شرایط اجتماعی کنونی و آینده زندگی انسان به استحاله وی به آن دو موجود ناشناخته منجر شود . کسی نمی داند . 
فراک بورنمن موسس گروه Eloy نام گروه خود را از همین رمان استخراج کرده و شاید استعاره این نام برای این گروه متفکر و مولف از چند جهت پر معنی باشد . اول اینکه تا زمان ابداغ این گروه هیچ گروه آلمانی دیگری نتوانسته بود چنین توفیقی را در بین شنوندگان جدی موسیقی راک کسب کند و Eloy اولین گروهی است که توانست بین دیگر گروههای انگلیسی زبان اروپا نام خود را به درخشش درآورد و دوم طرز تفکر خاص و محیر العقولی است که این گروه از ابتدای کار خود داشته و تا کنون نیز آن را حفظ کرده است . تصورات و تخیلاتی بسیار قوی به همراه دیدی عرفانی ، فلسفی و مذهبی که ناشی از مطالعه وسیع این گروه بر روی متون کهن مذهبی و فلسفی است و به فعل درآوردن آنها در قالب سروده ها و متون آهنگهای ایشان نشان از تسلط بی حد و حصر گروه بر کلام و موسیقی دارد . آنجا که مصائب و دردهایی که ژاندارک به هنگام مرگ تحمل کرده و دم بر نیاورده است در قالب داستانی بیان می شود و آنجا که تصور روز نخستین ورود انسان به دنیای خاکی شکل می یرد و نمونه های دیگری که در جای جای سروده های Eloy به چشم می خورد چیزی جز ذهنی فعال و پویا را تداعی نخواهد کرد . 
فرانک بورنمن هسته مرکزی گروه Eloy در طول فعالیت سی ساله این گروه ، هر گاه که لازم بوده تمامی اعضاء گروه خود را تغییر داده تا خط مشی اصلی و تفکر اولیه گروه حفظ شود و شاید جزء معدود کسانی باشد که گروهشان به ورطه انحراف از تفکر اولیه خود کشیده نشده و این خود گواهی است بر سنگ بنای محکم و درست این گروه و البته شخص فرانک بورنمن . بررسی تغییرات این گروه در طی سی سال گواهی است بر این مدعا ، ضمن اینکه معرفی مختصری است از نوازندگان و افرادی که در شکل گیری این گروه تا به حال نقش داشته اند و در آن برهه زمانی وظیفه خود را در به ثمر رساندن کار گروه به بهترین نحو انجام داده اند . گروه Eloy در سال 1968 مرکب از فرانک بورنمن ، اریک شریور ، مانفرد ویکروزک ، هلموت درات و ولفگانگ استاکر کار خود را به عنوان یک گروه غیر حرفه ای آغاز کرد و به اجرای آثار گروههایی چون Crem , beatles , blues , moody , shadows می پرداخت . در سال 1970 Eloy جایزه نوآمدگان را به دست آورده و دو آهنگ تکی ضبط می کند به نامهای سپیده دم و تنهایی قدم زدن . 
Eloy نام آلبومی است که در آوریل 1971 در استودیوی استار موزیک توسط گروه Eloy ضبط شده است . در طول ضبط این کار برخوردهای بسیاری که از لحاظ فکری بین اعضای اصلی گروه به وجود می آید موجب می شود که گروه در همان ابتدای کار از هم گسسته شود . به دلیل همین تضاد افکار ، این آلبوم توفیق چندانی نیافت و شنوندگان Eloy امتیاز صفر را برای آن در نظر گرفتند که البته علت اصلی نیز وجود چند آهنگساز با چند طرز تفکر در یک گروه کوچک بود . 
شرکت فیلیپس این آلبوم را بعدا به تعداد بسیار محدود و به قیمت گزاف 25 دلار تکثیر کرد که تا سال 1996 در بین کلکسیونرها به قیمت 300 دلار خرید و فروش شده است و البته این قیمت زیاد مرهون شکل خاصی است که شرکت فیلیپس برای جلد این CD طراحی کرده است . 
در سال 1972 با جدا شدن اریک شریور و هلموت درات از گروه ، فرانک بورنمن رهبری گروه را رسما به عهده گرفته و کار خوانندگی را نیز بعد از اجرای چند کنسرت زنده عهده دار می شود . در سال 1973 اعضای باقیمانده گروه به علاوه فریتز راندو آلبوم درون را منتشر می کنند که کار ضبط این کار را شرکت EMI ( یکی از معتبرترین شرکتهای ضبط صفحه موسیقی ) به عهده می گیرد .
آلبوم تعلیق در سال 1974 موقعیت Eloy را به عنوان یک گروه راک پیشرو تثبیت می کند . تمامی این آلبوم به هنگام شب و درست در زمانی ضبط می شود که گروه Scorpions آلبوم پرواز به رنگین کمان خود را ضبط می کند . چرا که ردلف شنکر ( نوازنده گیتار و آهنگساز گروه Scorpions ) تدارک تولید این آلبوم را برای فرانک بورنمن به عهده می گیرد . با ترک ولفگانگ استاکر و جانشینی لوییتجن جانسن بقیه اعضا گروه به همان صورت قبلی باقی می مانند . 
سال 1975 آلبوم قدت و هیجان منتشر شد و کاری بود که صرفا عقاید و نظریات فرانک بورنمن را عرضه می داشت . داستان این آلبوم مربوط به پسر یک دانشمند است که بر روی داروهای زمان فرسا کار می کند . پسرک به نحوی از آن داروها بر می دارد و به سال 1358 میلادی باز می گردد . در آنجا بر حسب اتفاق به جادوگر دیوانه ای بر می خورد که معجونی به ا می دهد تا باز به آینده برگردد . این آلبوم از آنجا که صرفا نظریات فرانک بورنمن را عرضه می کرد و بقیه اعضاء گروه در به ثمر رساندن آن صرفا نقش نوازندگی داشتند با وجود فروش نسبتا خودب ( حدود 30000 نسخه ) موجب متلاشی شدن گروه شد . مانفرد ویکزورک به گروه جین یکی دیگر از گروههای معروف آلمانی پیوست و بقیه اعضا نیز در گروههای دیگر مشغول به کار شدند .
فرانک بورنمن در سال 1976 برای احیاء گروه در شهر خود به دنبال نوازندگانی می گشت که طرز تفکر او را قبول داشتند و آینده Eloy را مدنظر قرار دهند . کلاوس پیتر ماتزویل یکی از نوازندگانی است که علاوه بر فعال بودن سبک نوازندگیش سطح کارهای Eloy را به مقدار زیادی ترفیع می دهد . یورگن رزنتال نوازنده نام آشنای گروه Scorpions نیز با ورود به گروه در ارتقای کلامی کارهای گروه نقش موثری داشته ، علاوه بر اینکه وی به دلیل تبحر در نوازندگی درام و شناخت وزنهای مختلف موسیقی تأثیر بسزایی در رنگ آمیزی ریتم آهنگها دارد . دتلف اشمیدشن نوازندگی تمامی سازهای کلاویردار را به عهده می گیرد و با این ترکیب Eloy موفقترین گروه راک آلمان می شود . گروه Eloy در این برهه زمانی وضع مالی بهتری نسبت به قبل داشت و این مسئله باعث شد که تقریبا تمامی آنچه آرزوی انجامش را داشت انجام بدهد . از جمله استفاده از ارکستری بزرگ در آلبوم پگاه که محصول همین سال است . این آلبوم با فروش 150000 نسخه روبرو شد که خود نشانی بود از مثبت بودن افکار و عقاید فرانک بورنمن . 
سال 1977 اوج تخیل و تفکر Eloy در طی سالهای گذشته است چرا که خیال انگیزترین و عجیبترین آلبوم گروه به نام اقیانوس در همین سال منتشر می شود . سروده های عجیب و زیبای این آلبوم که یورگن رزنتای آنها را نوشته چنان مسحور کننده اند که هر خواننده و شنونده ای را گیج و گم می کند . این آلبوم بسیار زیبا در سال انتشار با فروش 200000 نسخه ای خود راه Eloy را در ارائه کار خود بیش از پیش باز کرد و باز گواهی شد بر صحت افکار فرانک بورنمن . در مقدمه این آلبوم چنین آمده است : 
انسان در بین تمامی موجودات زنده تنها مخلوقی است که این امکان را یافته تا چرخه زندگی و مرگ خود را به گونه ای مثبت یا منفی تحت تأثیر قرار دهد و فلسفه اگزیستانسیالیسم نیز از همین جا نشأت می گیرد . در این جهان امکانات برای انسان به گونه ای فراهم شده که زندگی خود را به شیوه ای آزاد متحول کند . در این میان تنها مشکل او می تواند پرورش درونی باشد . عاملی که باعث می گردد راه رسیدن به هدف غایی برای برخی کوتاه شود و برخی دیگر راهی بسیار طولانی را برای رسیدن به آن طی کنند . اما با توجه به سخن لائوتسه که می گوید : « راهی به درازای هزاران فرسخ نیز با یک قدم آغاز می گردد » معنای تلاش ما نیز می تواند تفسیری از همین جمله محسوب گردد . تلاشی که هدف آن جهت دادن به این نخستین قدم است . 
بسیار قلیلند آنها که با شگفت آورترین میراث فرهنگی تمامی دوران آشنا باشند . و این میراث متنی بیست صفحه ایست با قدمتی دو هزار ساله از پلاتون درباره آتلانتیس . تا کنون بیش از بیست و پنج هزار عنوان کتاب درباره آتلانتیس نوشته شده و در هر فرهنگی از آن صحبت شده است . بسیاری از محققین امروز معتقدند که اکثر فلاسفه و بزرگانی همچون پائولوس ، سوکراتس ، سوفوکلس ، پلاتون ، هراکلیت و فیثاغورس تمامی معلومات خود را در این زمینه از مطالعه متون مصر باستان کسب کرده اند . داستان آتلانتیس پلاتون در مکالمات تیمایوس و کریتیاس نیز به چشم می خورد . در نوشته های کریتیاس از آتلانتیس نام بده شده و طی مقاله ای به شرح تاریخ ، فرهنگ و هنر جامعه ای پرداخته شده که در حدود هشتصد هزار سال بزرگترین قاره روی زمین بوده و با طی هزاران سال تکامل علمی و فرهنگی سرانجام به زوال گراییده و در 8498 سال قبل از میلاد بر اساس تقویم گرگوری در حوالی اسپانیای امروزی به زیر آب فرو رفته است . 
امروز ، از آن سرزمین تنها چهار جزیره در اقیانوس اطلس به نام آزورها شناخته شده است و شاید اهالی منطقه باسک در اسپانیا تنها اجتماع زنده منتسب به ساکنین اصلی جزیره آتلانتیس باشند . 
متن آهنگ خلقت پوزیدون نیز بر اساس مقالات پلاتون تنظیم شده است . پلاتون به جاودانی روح اعتقاد داشت و بر این عقیده بود که تمامی حرکات طبیعت از قدرتی غیر متحرک و برتر سرچشمه می گیرد . با چنین استدلالی پلاتون به ایده وجود مبدا هستی یعنی معرفت دست یافته بود . متن آهنگ ظهور معرفت نیز به نوعی به بیان داستان خلقت می پردازد . همانگونه که در تمامی ادیان بزرگ الهی بیان شده ، جهان از معرفت زاده شده و با آن نیز تداوم خواهد یافت . روح خلقت در معرفت بوده و حیات نیز با معرفت معنی می شود . در کتابهای مقدس پیشین کلمه Logos به عنوان معرفت از قبل کسب شده آورده شده و در کتاب مقدس مسیح « انجیل » به عنوان تجسد معرفت توصیف شده است . معرفت یا همان Logos چیزی مابین اراده انسان و روح خالق ارزیابی شده و گفته شده که معرفت درونی ترین ماهیت و کاربردی ترین ابزار انسان برای ارتباط با خدا و تحت اختیار گرفتن روح می باشد . بنابراین تمامی انسانها این امکان و یا به بیان بهتر ، این وظیفه را دارند تا در طول حیات خاکی خود به درجات بالای روحانی دست یابند و در این راه باید در مسیری گام بردارند که بیراهه های فراوان داشته و تنها یکی از راهها راه صحیح است . 
در گذشته های دور اقوامی بر روی زمین می زیسته اند که با تبعیت از این فلسفه به قدرت روحانی عظیمی دست پیدا کرده بودند . این قدرت عظیم به گونه ای بوده که آنها را قادر می ساخته تا اجسام مادی را به وسیله آن به حرکت وا دارند . یکی از نشانه های وجود چنین قدرت اعجاب آوری در روزگار کنونی ، اهرام ثلاثه است . این ابنیه به فرمان فراعنه مصر ساخته نشده بلکه بر اساس بعضی تحقیقات قدمت آنها به چندین هزار سال قبل می رسد . چنین بناهایی ادله روشنی از وجود یک قدرت برتر روحانی و یک فرهنگ بسیار پیشرفته است . بناهایی که بشر امروزی با تکنولوژی مدرن خود قادر به ساخت آن نیست . با این وجود طبیعت بشر حکم می کند که نیروها و امکاناتش را نه تنها در مسیر مثبت که در مسیرهای منفی نیز به کار بگیرد . هرگونه استفاده منفی از این نیرو سرانجام استفاده کننده خود را به تباهی خواهد کشاند . انسان نیز همواره با بهره گیری منفی از این نیروی عظیم ، فاجعه را در طبیعت سبب خواهد شد و با آغاز این خطاکاری ، جهان به دوران بربریت باز خواهد گشت و انسان ناچار است تا برای کسب این مقام روحانی هزاران سال دیگر تلاش کند . این نکته که در ماجرای طغیان آتلانتیس عینیت می یابد . 
بهره گیری نادرست از قدرتی که بشر آن زمان یافته بود ، به ویرانی تمدنی بزرگ منتهی شد . پلاتون آن را چنین توصیف می کند : « . . . سپس همه در حالی که زمین لرزه و سیل همه چیز را نابود ساخته بود ، در یکی از بدترین روزها و شاید بدترین روزی که زمین شاهد آن بوده است غرق شدند . » 
تنها عده معدودی از این فاجعه جان سالم به در بردند که با ساکن شدن در نقاط مختلف زمین با بهره گیری از دانش و تکیه بر فرهنگ غنی خود بناهایی را ساختند که اهرام ثلاثه یکی از آنها به شمار می رود . دانسته های این افراد از آن پس بخشی از فرهنگ منطقه محل س***تشان را تشکیل داد . 
محتوای متن نخستین بخش از طغیان آتلانتیس . . . از مقاله ای مربوط به مصر باستان گرفته شده که به شرح طوفان آتلانتیس – که برخی آن را همان طوفان نوح می دانند – می پردازد و در متونی از ستی اول و رامسس سوم موجود است . 
عنوان بخش سوم یعنی زوال معرفت نیز مستقیما از عملکرد نادرست انسانی نشأت می گیرد . در متن آهنگ شخصیت متهمی معرفی می شود که قادر است درباره سرنوشت بسیاری از انسانها تصمیم بگیرد . این متن هرچند منفی به نظر می رسد ، اما ما را با واقعیتی تمام و کمال روبرو می کند و با توجه به راهی که امروز در زندگی در پیش گرفته ایم در مقابل طبیعت مسئولمان می سازد و باعث می شود تا پیشرفتهای بشری با هر چشم اندازی که در نظر گرفته شده است ، مفهومی تراژدی – کمدیک پیدا کند . از این رو معنای زندگی باید در پیشرفت به سوی درجات بالای روحانی و در جهت دستیابی به ادراک و خرد از طریق خودشناسی خلاصه شود .
ما باید این توانایی را بیابیم تا از دیدگاهی جهان شمول برخوردار شویم و پی به ماهیت هدف غایی ببریم و تنها زمانی که انسان – که موجودی غیر قابل اعتماد – درباره خود کاوش کرده و جریانی از انرژی را درون خود بیابد که بتواند به همراه سایر انرژیها خصوصیات خود را بهبود بخشد ، امکان تفکر درباره یک همزیستی انسانی می تواند تحقق یابد و این وقتی است که ما بیاموزیم تا خصوصیات و علایقمان را تأیید نکرده و تحمل ننمائیم ، بلکه ماهیت خود را در بده بستان تغییر دهیم . رشد و پیشرفت میسر نخواهد شد ، مگر با بهبود ماهیت انسان و در این صورت است که وجود یک هماهنگی حقیقی ممکن خواهد شد . هماهنگی یک موقعیت مسلم و بدیهی محسوب نمی شود ، بلکه از اقدام به دگرگون سازی فردی نشأت می گیرد . امیدها زمانی بارور می شود که انسان بیاموزد تا فقط به درون خود فکر کند ، خود را مملو از انرژی بیابد و آن را وسیله ای برای عبور از موانع و مشکلات و در پی آن رشد همه جانبه روحانی قرار دهد . تنها در این صورت است که این موجود تنها خود را در برابر همگان مسئول احساس خواهد کرد . 
انسان یک جسد فانی نیست ، بلکه روحی زوال ناپذیر است ! به همین دلیل ما باید فعالیت خود را بر روی تداوم تکامل متمرکز کنیم ، چرا که نسبت به سایر مخلوقات مسئول هستیم . حقیقت به ما نشان داده نشده ، بلکه از ما پنهان نگاه داشته شده است ! 
بنابراین متن تمامی آهنگهای این آلبوم به منزله راهنمایی به سوی شیطه تفکری تلقی می شود که هر انسانی به وسیله آن قادر است آزادانه تصمیم بگیرد . تعداد افرادی که در گذشته سعی نموده اند تا چنین تفکری را درباره لزوم استفاده هرچه بهتر تمامی انسانها از زندگی شان خاطرنشان نمایند ، کم نبوده است . سوکراتس ، چیزی به جز این نمی خواست که هر انسانی به خود واقعی اش رو آورد که البته نکوهش اطرافیانش به دلیل تکبر و خاطرنشان کردن نظم جهانی و دعوت به خودباوری وی سرانجام عرصه را چنان بر زمامداران آن زمان تنگ کرد که او را به عصیان و آشوب طلبی متهم و محکوم به مرگ کردند . سرانجامی مشابه آنچه که مسیح در ناصریه به آن گرفتار شد . آنچه که سوکراتس پیش از مرگ به شاگردش پلاتون بیان می دارد ، حاوی تمامی اطلاعات درباره معنا و پایه و اساس حیات در تمامی دورانها می باشد و پلاتون نیز سرنوشت سوکراتس را به منزله انتظار حقیقت در جهان آشفته از خطا تصور می کند . 
و امروز ما باید با توجه به میزان اهمیت آغاز این داستان روحانی خود را مسئول بدانیم و اگر می خواهیم اقبالی برای حیات داشته باشیم باید سعی کنیم تا تفکرمان را به نحوی به این سو معطوف نماییم ، به سوی مراتب روحانی برتر . 

همانطور که مشاهده می شود ، فلسفه کاری گروه با این مقدمه کوتاه مشخص شده و در جای جای متون ایشان همین هدف با بیانی متفاوت دنبال می شود . 
در سال 1978 اولین آلبوم از اجراهای زنده گروه به نام Eloy live عرضه شد که با استقبال خوبی مواجه گشت . سال 1979 را باید برای Eloy سال ناله های آرام و طنینهای پرقدرت نامید . این آلبوم فروش خوبی همپای اقیانوس داشت و از لحاظ سبک کار بسیار به کارهای گروه پینک فلوید دهه هفتاد شباهت داشت . حتی نوع نوازندگی فرانک بورنمن تحت تأثیر شدید دیوید گیلمور قرار گرفته و فضاسازی ها نیز در عین بکر بودن کارهای پینک فلوید را تداعی می کنند . در همین سال به علت غرور و خودبینی دو تن از اعضاء گروه یعنی دتلف اشمیدشن و یورگن رزنتال گروه باز از هم می پاشد و فرانک بورنمن مجبور به یافتن اعضای جدیدی می شود . جیم مک گیلورای یکی از معروفترین نوازنده های درام در آلمان و هانس آر***ا و هانس فولبرت دو دوستی که در هانوفر در چند گروه موسیقی کار کرده و هر دو دارای استعدادی شگرف بودند اعضای جدیدی بودند که در سال 1980 آلبوم رنگها با همکاری ایشان منتشر شد . رنگها یکی از پرطرفدارترین آلبومهای Eloy است و در این آلبوم تغییرات زیادی انجام گرفته که کوتاه شدن زمان هر آهنگ ، کمتر شدن زمان فضاسازیهای ابتدای هر آهنگ ، موجز شدن متن آهنگها و تغییر نسبی سبک گروه از آن جمله اند . اعضای جدید تمایل به عوض کردن سبک گروه به هارد راک را داشتند ولی فرانک بورنمن همان شیوه قدیمی را با بهره گیری از امکانات مدرن ترجیح می داد . 
در سال 1981 و به دنبال آن در سال 1982 دو آلبوم به نامهای سیارات و هنگامه تغییر که یک دوگانه بسیار زیبا را تشکیل می دهند منتشر می شود . آنچه در پی می آید خلاصه ایست که فرانک بورنمن به عنوان داستان این دوگانه نوشته است : 
آیون یک ایکارین در سالتا سیاره ای از منظومه شمسی دوزخی در دوره ای که به عصر انوار تاریکی نامیده شده به دنیا آمده است . ساکنین سالتا که یک بار در عصر طلایی زندگی کرده اند ، در سیاره خود آشوبی به وجود آورده اند که در نهایت فقط به نابودی خودشان می انجامد . تعادل مختصر طبیعت به وسیله دخالت پیوسته در قوانین مقدماتی آن از بین رفته و جنگهای بی شمار تأثیر ویران کننده ای بر روحیه ایکارینها گذاشته است . 
بدون دور نمای ارزشمندی از آینده و فلج از احساس رسیدن به آخر خط ، ایکارینها ترس ، تقدیر گرایی و تسلیم تدریجی خود را با دل بستن به یک زندگی شدیدا افراطی جستجوی دلمشغولی در اوهام بدبینانه خود و چیزهای دیگری که امکان مقابله با واقعیت و بودن را هرچند اندک به ایشان می داد جبران می کردند . 
آیون که رویاها و امیدهایش به آینده ای روشن را به سختی حفظ کرده در دنیایی که در آن امید و آرزو هیچ تضمینی نداشته و نیروهای او را پژمرده می سازد احساس گمگشتگی می کند . 
با این حال آیون تصمیم می گیرد برای تغییر رویه این دوره و یافتن راههایی برای بازگشت به دوران طلایی مبارزه کند و در ابتدای راه اولین سرنخ او تک سنگی اسرارآمیز با پرداختی تکان دهنده که مسیر منبع نور را به او می نمایاند و ترغیبش می کند تا کتب معرفت فراموش شده را بیابد . آیون از هزار توی تاریکی عبور می کند و با ملکه شب که می کوشد او را تشویق کند تا سفرش را در همانجا به پایان برد و به سالتا و بازی دیوانه وار انسان در زندگی بازگردد می جنگد و به دروازه سپیده دم می رسد .
هدف آیون رسیدن به سیاره سکوت ، سایتون است . جایی که کتب حکمت که اسرار بازیافتن دوران طلایی را در خود پنهان دارند بوسیله ابوالهول نگهداری می شود . وقتی آیون به اهرام ابوالهول وارد می شود ، جایی که مرکز بعد زمان است ، به قصر ابدیت ، تمامی حواسش مختل می شود . آیون ناتوان از گفتن حتی یک کلمه است و افکاری عجیب به سراغش می آیند . ابوالهول فقط به او خیره می شود و وادارش می کند تا سفرش را به سوی سیاره نور جایی که کرونوس حاکم نیروهای مثبت اقامت دارد ادامه دهد . 
با استفاده از لحظه ای که هر هزار سال یک بار رخ می دهد ، لحظه ای که تمام گیتی متوقف می شود ، آیون به قلب تمامی انوار دست می یابد . او سوار بر بادهای کیهانی ، فواصل دهشتناک کهکشانی را طی می کند و از میان موانعی که محافظان نور برای محافظت از سیاره ساخته بودند می گذرد . 
دنایی که آیون در آنجا می یابد ، فراتر از تصورات محدود انسانی است . باغی جنت مثال مملو از حیات الوان ، در تصرف عظمت ناباورانه انرژی مثبت ! در حال پویش این دنیای پر از حیات بکر ، آیون آینه های کرونوس را کشف می کند . این آینه ها تمامی تصورات را به عین در می آورند . تصاویری که آیون می بیند بصیرتی نیمه آگاهانه به او داده و شکل واقعی افکار ، رویاها و آرزوهایش را نشانش می دهند . به علاوه او می تواند مشکلات وحشتناکی که در سالتا وجود دارد را مشاهده کند . یک بار دیگر به او به وسیله این تصاویر هشدار داده می شود . آیون با عجله نزد کرونوس می رود به امید اینکه سرآخر خواهد توانست سیاره اش را که در معرض خطر قرار دارد نجات دهد . 
ملاقات با حاکم نیروهای مثبت به منزله آزمایشی کلیدی برای آیون است . او در ابتدا با هجوم ناگهانی اغتشاش و اضطراب ، احساس گم گشتگی می کند و دیگر نمی تواند فرق رویا و واقعیت را بیان کند . آیون فقط به سختی قادر است برای ارتباط افکار خود با یک کلیت پر معنی و برای همگون سازی تجربیات اعجاب انگیز اودیسه خود ، بر احساساتش غلبه کند . حقیقت به آرامی درون او شکل می گیرد . در طی این عملیات او احساس آزادی بی حد و حصری می کند و از آن آزادی نیرویی شکل می گیرد که به او قدرت تحمل بسیار زیادی می بخشد . 
به ناگهان او در انسان قدرتی ناباورانه می یابد ، امکان خود تصمیم گیری ، و اینکه انسان قادر است بدون کمک معجزه و یا حتی ارواح برتر ، عصر طلایی را باز بیافریند . اکنون آیون احساس می کند قدرت آن را دارد که نیروهای منفی را در سالتا پیدا کند . او به سیاره اش بازمی گردد ، جایی که از زمان غیبتش سالهای زیادی در آن سپری شده است . . . .
تنها تغییری که در گروه Eloy در جریان انتشار این دو آلبوم رخ می دهد ترک جیم مک گیلورای و جانشینی فریتز راندو است که پس از هفت سال دوری دوباره به اعضای Eloy می پیوندد . 
در سال 1983 آلبوم شاهکار منتشر می شود و گروه با این آلبوم کنسرتهایی را در غالب یک تور در کشورهای آلمانی زبان و بریتانیا برگزار می کند . در پاییز سال 1984 و بعد از پایان آلبوم شیدایی درون اعضا گروه هر یک به سوی خودشان رفتند . 
روح عمومی ایشان از هم گسسته شده بود و با وجود اینکه هیچگونه مشکل مالی نداشتند ، مجبور به ترک گروه بودند ، چرا که هر آنچه هر یک از اعضاء گروه برای ارائه کار مدنظر داشت با تفکر اصلی گروه فرق می کرد . این بود که Eloy در آستانه انحلال قرار گرفت و حتی به عنوان حداحافظی کنسرتهایی در بریتانیا برگزار کرد که توسط شرکت بی . بی . سی ضبط شد . در یکی از این کنسرتها خواننده مشهور و پرقدرت مریلیون به نام فیش و تعدادی از اعضای همین گروه شرکت کردند که این مسئله خود تبلیغ بسیار خوبی برای احراز محبوبیت بیشتر Eloy در بین شنوندگان بود . 
ولی فرانک بورنمن متخیل و عاشق کسی نبود که به این زودی صحنه را ترک کند . او بعد از وقفه ای یک سال و نیمه ، بر حسب اتفاق مایکل گرلاخ را در برلین ملاقات کرد که جوانی بود مستعد و همفکر با بورنمن . 
بعد از این ملاقات فکر باز زنده سازی Eloy بیشتر قوت گرفت . به علاوه سیستمها و امکانات جدید همچون دستگاههای ریتم سازی و کامپیوتر کمک بسیار شایانی بود در ارائه کار گروه دو نفری ایشان . در ضمن در طی این سالها فرانک بورنمن به عنوان تولید کننده ، صاحب شرکت انتشاراتی شده بود که می توانست از این به عبد کار ضبط و نشر آلبومهای گروه خودش را هم به عهده بگیرد . در سال 1988 اولین آلبوم Eloy با این گروه دو نفره منتشر می شود که نام رع را بر خود دارد . این آلبوم به وسیله شرکت SPV ضبط شده و از طریق ساخت یک برنامه تلویزیونی معرفی می شود . فکر کلی این آلبوم بر پایه نامیرایی گذاشته است . موضوعی که از ابتدای خلقت ذهن بشر مخلوق را به خود واداشته و همیشه انسان در آرزوی کیمیای جاودانگی رنجها و مصائب دشواری را متحمل شده است . در این سروده ها مسائل و مشکلاتی که وجود چنین ***توری در انسان به وجود آورده و در سرنوشت او تاثیر گذار است بررسی می شود . این آلبوم از لحاظ ضبط صدا نیز کیفیتی فوق العاده دارد که در بالا رفتن کیفیت کلی آن بسیار موثر است . بعد از وقفه چهارساله ، هنوز Eloy بدون تغییر باقی مانده است . 
در سال 1991 شرکت EMI آلبومی از Eloy منتشر می کند که خود گروه هیچوقت به فکر آن نبودند . آلبومی به نام خامیها که مجموعه تک آهنگها و کارهای خامی ات که گروه سالها قبل ضبط کرده و هیچوقت عرضه نشده است که البته در میان آنها سه آهنگ از آلبوم رنگها و یک آهنگ از آلبوم هنگامه تغییر نیز به چشم می خورد . 
بعد از سه سال توقف آلبوم مقصد به کمک چندین نوازنده دوره ای منتشر می شود . با این دو آلبوم اخیر Eloy از لحاظ فروش در جایگاه خوبی قرار می گیرد و کم کم به تمامی دنیا شناسانده می شود . بسیار جالب خواهد بود که بدانیم تا چند سال قبل ، در کشور بزرگی همچون ایالات متحده آمریکا که یکی از مدعیان شناخت موسیقی در تمام دنیاست ، آلبومهای گروه متفکر و برجسته Eloy شناخته شده نبوده و هیچگاه هم در معرض فروش قرار نگرفته بودند . ولی از آنجا که این گروه دارای طرز تفکری خاص و ارائه دهنده آثاری کاملا شخصی است جای خود را در اقصی نقاط جهان باز کرده است و اعضای گروه متعجبند که چگونه از تمامی جهان از طرفداران خود نامه هایی دریافت می کنند که دال بر حمایت و علاقه شدید آنها به Eloy و کارهایش می باشد . 
همانطور که بیان شد گروه Eloy در طول سی سال فعالیت خود بارها دستخوش تغییرات شده و اعضای گروه در طی این سالها مرتبا جای خود را به دیگری داده اند به جز فرانک بورنمن که هسته مرکزی و عضو اصلی گروه Eloy بوده است . ولی جالب اینجاست که برعکس تمامی گروههای موسیقی این جایگذاریها و جانشینیها تاثیری در روابط فردی ایشان نداشته و به گفته فرانک بورنمن دوستی او با اکثر اعضای قبلی به خوبی حفظ شده است که این نشان از سطح فکر بالای اعضای گروه از ابتدا تا کنون دارد . به همین خاطر دعوت از این دوستان در سال 1993 برای اجرای چند کار قدیمی در پروژه تواریخ ایام یک با استقبال ایشان مواجه می شود . این کار در سال 1994 با آلبوم تواریخ ایام دو که همانند کار قبلی اجرای جدید چند آهنگ قدیمی است ادامه می یابد . در همین سال یعنی 1994 آلبوم جدید Eloy به نام جویها هماره باز میگردند منتشر می شود . اعضای گروه علاوه بر فرانک بورنمن و مایکل گرلاخ ، عضو قدیمی گروه کلاوس – پیتر ماتزویل می باشد که به صورت عضو تمام وقت به کار مشغول شده است . این آلبوم به نحوی مخلوطی است از کارهای قدیم و جدید Eloy و صدای گیتار فرانک بورنمن ، باز هم گاه گیتار دیوید گیلمور را تداعی می کند . خواننده ای قوی به نام ژوسلین اسمیت حضوری بسیار موفق در آهنگ گروه فرشتگان دارد و کل آلبوم شاید آلبوم شیدایی درون را به یاد بیاورد . استفاده از نوازندگان دوره ای که در این آلبوم نسبت به دو آلبوم قبلی تعدادشان کمتر شده به یکنواختی اثر کمک کرده است . ضمن اینکه تنظیم گروه کر توسط پیتر بکت و رهبری آن توسط تام جکسون بر اساس نوشته ای از فرانک بورنمن عظمت و پیچیدگی متن زیبای این آلبوم را دو چندان کرده است . 
در سال 1996 کار بر روی آلبوم اقیانوس 2 : پاسخ شروع می شود و در دوازدهم اکتبر 1998 این آلبوم انتشار می یابد . 
هدف از ترجمه سروده های این گروه آشنایی هرچه بیشتر علاقه مندان کارهای این گروه با آن و بیان هرچند ناقص ناگفته هایی است که شاید به دقت بیشتری در این سروده های نیاز دارد . آنچه در ابتدای امر و با شنیدن نام گروه به نظر خیلی از ناآشنایان با کارهای Eloy می رسد این است که Eloy همچون بسیاری گروههای دیگر و شاید با کمی تفاوت در سبک ارائه موسیقی تلفیقی از کلام و موسیقی را برای بیان احساسات درونی خود به کار برده است . 
ترجمه چنین آثاری شاید بیشتر به این دلیل است که ذهن بسته بسیاری را که تنها به چشم کارهای صرفا بازاری و مطرب مآب به این موسیقی می نگرند باز کرده و به ایشان نشان دهد که در دنیای امروز که تبادل اندیشه ها در آن حرف نخست را می زند ، هستند آثاری که باید با دید بازتر به آنها نگریست و صرفا آنچه که عادت ذهن شده را به فرض صحیح در نظر نگرفت . باید این عادت را کنار گذاشت و کارهای نو و نادیده و ناشنیده را بهتر و جدی تر دید
  • ADMIN IMPRESSIONS

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی